روزنوشت

دور از همه چیز، یه پناهگاه امن ...

دور از همه چیز، یه پناهگاه امن ...

بایگانی

۷۰ : هفتمین روز سال ۰۴

امروز دیر بیدار شدم از خواب و بعد با یک قهوه شروع کردم به خوندن فن شناسی عکاسی. و فهمیدم چقدر ضعف دارم در این مبحث. خوبه دارم میخونم و میتونم دانشم رو در این زمینه بالا ببرم. الان دغدغه ام فقط شده کار کردنو خوندنو یاد گرفتن. یعنی میشه من بتونم؟ یعنی میشه اتفاق بیفته؟ ببین عجله ندارما امسال نشد سال دیگه ولی بشه فقط. برام دیگه مهم نیست چی بگن بقیه. هی جلو خودمو همه این سالها گرفتم. من واقعا چاره ای نمیبینم برای خودم این چیزیه که دوست دارم. حتی رفتم یه رشته دیگه خوندم نبود اون چیزی که باید. بگذریم. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی